نیکینیکی، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

شکمو

خانواده ی من

سلام  بچه ها می دونید اسم من چیه  نیکی من این روزها خیلی خوشحالم چون قراره 15 روزدیگه بیام و دنیایه شما رو ببینم خیلی   دوست دارم بدونم  اونجایی که شما زندگی می کنید چه جوریه   فقط می دونم  خانواده ی خیلی خیلی خوبی دارم  یه بابایه خیلی خوب و  یه مامانه  دلسوز و مهربون وسه عمه ی دوست داشتنی وخاله ای مهربون  دو تا مادربزرگ مهربون و شیرین زبون مامان بزرگ بابام هم خیلی مهربونه حالا شد سه تا مادربزرگ دوتا هم دختر عمه ی کوچولو که من رو خیلی  خیلی دوست دارن این بود خانواده ی من   ...
28 خرداد 1390

شستو شوی لباس نی نی ما

14روز مونده تا بیام و دنیای شما رو ببینم مامانم برام یه لباس سفید وخوشگل خریده و اونو داده به دختر عمه های  ناز و کوچولوم تا اونو برام با شامپو بچه  بشورن اونم توی تشت وسط اتاق. تا وقتی به دنیااومدم هم خوشگل  باشم هم لباس نرم وسفید وتمیز برتن داشته باشم
28 خرداد 1390

باهم بخندیم

یه نفر امتحان رانندگی می ده بهش می گن امتحانت رو خوب دادی  می گه نمیدونم  ماشین چپ کرد سرهنگ  رفته تو کما منتظرم  به هوش بیادببینم  قبول شدم یا نه    دیونه ی اولی: کی اومدی  دیونه ی دومی :پس فردا دیونه ی اولی:هنوز که پس فردا نشده دیونه ی دومی:می دونم ولی کار داشتم زودتر اومدم دختربچه ای گم می شود پیش پلیس می رود ومی گوید شما خانمی ندیده اید که من همراه او نباشم ...
28 خرداد 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شکمو می باشد